سیدجعفر شهیدی سال ۱۲۹۷ در بروجرد به دنیا آمد. در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد، اما بعد از هشت سال، ناگزیر بر اثر بیماری به ایران بازگشت. شهیدی برای گذران زندگی و به منظور ترجمه متون عربی، نزد دکتر سنجابی، وزیر فرهنگ وقت، رفت، اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد شد. او در آن دوران به تدریس در دبیرستان ابومسلم مشغول شد و بدون شرکت در کلاسها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمرهها گرفت. بعد از آن علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد. پس از آن شهیدی با کم کردن ساعت تدریس، بقیه وقتش را در لغتنامه دهخدا میگذارند و سپس در سال ۱۳۴۰ با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل شد و به تدریس پرداخت. بعدها رییس مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی و استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد.
ترجمه نهجالبلاغه، شرح مثنوی، عرشیان، قیام حسین (ع)، زندگانی فاطمه زهرا (س)، زندگی علی بن الحسین (ع)، شیرزن کربلا، ابوذر غفاری، از دیروز تا امروز (مجموعه مقالهها و سفرنامهها)، و ترجمههایی همچون بداهین العجم، علی بلسان علی (ع)، شوره الحسین (ع) و حیاه الامام الصادق جعفر بن محمد (ع) از جمله آثار بهجامانده از شهیدی هستند. او که نوشتن بیش از ۱۵ کتاب و تألیف حدود ۱۲۰ مقاله را در کارنامه داشت، ۲۳ دیماه ۱۳۸۶ در تهران از دنیا رفت و پیکرش در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد. ترجمه «نهجالبلاغه» حضرت علی (ع) از جمله آثار ماندگار شهیدی است. او که همواره به تاریخ اسلام و زندگی ائمه اطهار (ع) توجه خاصی داشت، زمانی درباره وضعیت پرداختن به تاریخ، بویژه تاریخ اسلام در ایران، گفته بود: «متأسفانه آن چیزی که کمتر به آن اهمیت دادهاند، تاریخ است و علت این است که از ابتدا تاریخ را برای وقتگذرانی میخواندهاند.»
او همچنین گفته بود: «آنچه برای مردم و کشور ما اهمیت دارد، این است که دانشجویان ما در هر رشتهای که هستند، در زمینه علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد. دانشجویان ما از لحاظ هوش و استعداد چیزی کم ندارند، اما نمیدانم چطور است که از ۱۴۰۰ سال پیش که من اطلاع دارم، به سمت کارهای عملی و تجربی نرفتهایم و برخلاف پژوهش علمی از لحاظ پژوهش تجربی عقبیم.» سیدجعفر شهیدی درباره وضعیت فلسفه نیز معتقد بود: «فلسفه ما تا ابن رشد خوب پیش رفته، اما از قرن پنج درجا زده است. بزرگترین فیلسوف ما میخواهد با چند کتاب در اتاقش تکلیف دنیا را روشن کند؛ اما اینطور که نمیشود.» این نویسنده و پژوهشگر فقید با بیان این مثال که ما همیشه در ورزش کشتی جلو هستیم، اما در فوتبال نه، متذکر شده بود: «کار دستهجمعی نیازمند گذشت و آزادی عمل است، که ما هنوز عادت نکردهایم دستهجمعی جلو برویم.» به اعتقاد شهیدی، «ما به پژوهش عادت نداریم، آنچنان که به دموکراسی، و این چاله و کمبود را دانشجویان باید پر کنند.»